دیر گاهی است با پای برهنه وقلبی آکنده از شوق
در ساحل شنی امید به انتظار نشسته ام
تا شاید افسانه ها یک بار دیگرتکرار شوند
موجی برخیزد ومرا فقط برای یک لحظه غرق درنور کند
و مدهوش در جلوه زیبایی زوال ناپذیر عشق
بی تو می ترسم موج های خروشان آینده مبهم و خالی مرا درهم بشکند.